خبرگزاری مهر- گروه هنر: دهه ۶۰ و دوران جنگ شاید یکی از چالشی ترین دوره های صداوسیما در چند دهه اخیر بود؛ از اختلاف های اساسی بر سر پخش یک سریال و داستان آن تا پرداختن به موسیقی و خبر و اتفاقات دیگر که حل بسیاری از اختلافات به شخص اول کشور یعنی امام خمینی (ره) می رسید و ایشان درباره بسیاری از این موضوعات تصمیم گیری می کردند.
در این دوران محمد هاشمی ریاست صداوسیما را بر عهده داشت شخصی که می گوید به دلیل همین چالش ها هر ۱۰ روز یک بار و گاهی هفته ای چند بار به دیدار امام خمینی (ره) می رفت و از ایشان کسب تکلیف می کرد. هاشمی از تیرماه ۶۰ ریاست این سازمان را بر عهده گرفت و به گفته خودش تنها رییسی بوده است که ۱۳ سال بر این سازمان ریاست کرده است.
گفتگوی ما با هاشمی درباره چالش ها و مشکلات صداوسیما بخش عمده ای از خاطره های وی از امام خمینی(ره) را در برداشت که البته بعضی را هم پیش از این در گفتگوهای خود بیان کرده است.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید رییسی که ۱۳ سال بر سازمان صداوسیما ریاست کرده است تاکنون به یک کنسرت نرفته در همان دهه ۶۰ در منزلش هیچ کاستی نداشته است، علاقه ای به فیلم دیدن ندارد و تنها سریالی که بیشتر قسمت های آن را دیده «سلطان و شبان» بوده که خودش از آن به عنوان یک طنز سیاسی یاد می کند.
هاشمی در این گفتگو که در دفتر وی انجام گرفت از دوران ریاست خود بر صداوسیما دفاع کرد. متن گفتگوی ما را با وی در زیر می خوانید:
*جناب هاشمی در ویکی پدیا آمده است که شما سال ۶۳ ریاست صداوسیما را بر عهده گرفتید که البته فکر می کنم اشتباه است. خودتان از زمان و نحوه ورود خود به صداوسیما توضیح می دهید؟
- من سال ۶۰ وارد صداوسیما شدم و هنوز هیچ کس به اندازه من که ۱۳ سال ریاست این سازمان را بر عهده داشتم در این سازمان نبوده است.
*چطور انتخاب شدید؟
- صداوسیما یک شورای سرپرستی داشت که آنها رییس را انتخاب می کردند. من آن زمان معاون شهید رجایی و سرپرست وزارت خارجه بودم. یک روزِ پنجشنبه شورای سرپرستی به دفتر من آمد و درخواست کرد که ریاست صداوسیما را قبول کنم. من بیان کردم که نه تخصصی دارم و نه رشته تحصیلی ام با آن مرتبط است که این شورا به من گفت این انتخاب بیشتر جنبه سیاسی دارد.
*چرا پذیرفتید اگر فکر می کردید تخصص ندارید؟
من نپذیرفتم و گفتم باید با امام خمینی(ره) مشورت کنم و شنبه خبر می دهم اما آنها از دفتر من که رفتند همان شب حکم مرا در اخبار اعلام کردند- من نپذیرفتم و گفتم باید با امام خمینی(ره) مشورت کنم و شنبه خبر می دهم اما آنها از دفتر من که رفتند همان شب حکم مرا در اخبار اعلام کردند و بنابراین من اجبارا ریاست این سازمان را پذیرفتم.
*چه کسانی در این شورای سرپرستی حضور داشتند؟
- شورا ۶ نفر بودند که از هر قوه ۲ نفر به عنوان عضو اصلی و علی البدل حضور داشت که از جمله آنها حسن روحانی و علی جنتی بودند. با این حال من باز هم چون وقت گرفته بودم صبح شنبه خدمت امام رفتم و گفتم این مساله سالبه به انتفاع موضوع است چراکه من می خواستم درباره این موضوع مشورت بگیرم ولی حکم مرا دادند. امام هم مرا دعا کردند و چند نکته بیان کردند. ایشان فرمودند برنامه های صداوسیما باید آموزنده باشد نه اینکه بدآموزی داشته باشد، تاکید کردند که این رسانه به مردم تعلق دارد و باید مسایل و خواسته های مردم در آن مطرح شود. همچنین بیان کردند که این صداوسیمای اسلام است و باید ارزش های اسلامی در آن تبیین شود. در آخر هم گفتند که شما آن طرف جعبه هستید کاری کنید که مردم این طرف جعبه بنشینند و برنامه ها برایشان جاذب باشد.
*آن زمان فضا و حال و هوایی که سازمان داشت چگونه بود؟
- آن زمان صداوسیما انسجام درستی نداشت. خاطرم هست روز اولی که من وارد صداوسیما شدم وارد همین ساختمان ۱۳ طبقه یا ساختمان تولید شدم که دفتر شورای سرپرستی و دفتر مدیر عامل در آن است. وارد آن شدم و دیدم روی دیوار به طول ۱۵ متر و عرض ۲ و نیم متر اطلاعیه چسبانده شده است و من دقایقی آنها را نگاه کردم و بعد به مستخدم ها گفتم اطلاعیه ها را بکنند و بیاورند تا من ببینم. بعد از بررسی همه این اطلاعیه ها دیدم تقریبا از همه گروه های جامعه یک نماینده در صداوسیما وجود داشت. خرابکاری هایی هم در آن زمان در سازمان اتفاق می افتاد به طور مثال در اولین شب حضور من در صداوسیما برق رفت. مسئولان فنی هم نمی دانستند مشکل از کجاست و همان شب سراغ یکی از مهندسان فنی رفتم که قبلا پاکسازی شده بود و او توضیح داد که میز صدا را قطع کرده بود. او فرد بانمازی هم بود و من پاکسازی او را لغو کردم و این اولین اقدام من بود که افرادی را که به اشتباه پاکسازی شده بودند سر کار آوردم.
*حدود یک و نیم سال بعد از حضورتان هم همین شورا که به شما پیشنهاد داد شما را عزل می کند. چرا؟
- بله به دلیل بعضی از برنامه ها و سریال ها این اتفاق افتاد. سریال «اشک تمساح» ساخته احمد نجیب زاده که در دهه فجر سال ۶۱ پخش شد از جمله این موارد بود که بین من و شورای سرپرستی اختلاف زیادی ایجاد کرد. چهار قسمت که از سریال «اشک تمساح» پخش شد در یک نمازجمعه، اعتراضاتی از طرف مردم مطرح شد و ۱۵ هزار امضا علیه این سریال جمع آوری کردند. من رفتم خدمت امام خمینی (ره) که ایشان فرمودند لیبرال ها امضاکنندگان را فریب داده اند و خواستند ما پخش سریال را ادامه دهیم. چند سال بعد هم سریال «پاییز صحرا» ساخته اسدالله نیک نژاد پخش شد که نسبت به آن هم اختلافاتی داشتیم و بعد به دلیل اعتراضاتی که شکل گرفت امام فرمودند سریال آموزنده است و دیگر بحث ها به پایان رسید.
حتی آن زمان بسیاری به مارش نظامی که قبل از خبر پخش می شد ایراد می گرفتند و آنقدر اعتقاد داشتند که تلویزیون را خاموش می کردند*کمی بیشتر از دیدگاه های امام خمینی (ره) نسبت به صداوسیما توضیح می دهید چون خاطراتی وجود دارد که نشان می دهد که اگر ایشان از بسیاری از اتفاقات را مدیریت نمی کردند تندروی های زیادی وجود داشت.
- امام همیشه می فرمودند که با سینما و تلویزیون مخالف نیستند با ابتذال مخالف هستند. خاطرم هست آن زمان عده ای نامه ای نوشته بودند که در آن از موسیقی های تلویزیون بد گفته بودند. در آن دوره اختلاف نظرها درباره موسیقی به گونه ای بود که وقتی ما یک بار به دیدن یکی از مراجع رفتیم با دست یا یک شیء ضربه های ممتدی به میز نواخت و گفت این صوت که از میز بلند می شود موسیقی است و حرام است. حتی آن زمان بسیاری به مارش نظامی که قبل از خبر پخش می شد ایراد می گرفتند و آنقدر اعتقاد داشتند که تلویزیون را خاموش می کردند.
من در بسیاری از موارد نظر امام را جویا می شدم چون وقتی نظرشان را می دانستم خیالم راحت بود و هر نامه و نظر و بارخوردی که از تهران و شهرستان داشتیم برایم چندان اهمیتی نداشت. اعتراضات زیادی به من می شد ولی چون امام حمایت می کردند من خیلی نگرانی نداشتم چون می دانستم ایشان تلویزیون می بینند و رادیو را می شنوند و تذکرات را هم بیان می کنند. به طور مثال یک بار سالگرد امیرکبیر بود و ما بعد از انقلاب سریالی درباره این شخصیت نساخته بودیم. قبل از انقلاب سریال «سلطان صاحب قران» به کارگردانی علی حاتمی ساخته شده بود که به دوران زندگی ناصرالدین شاه می پرداخت و بخشی از آن هم به امیرکبیر می پرداخت. در بخش هایی از این سریال نشان می داد وقتی امیرکبیر را می برند و می کشند فخری خوروش نقش همسر او را بازی می کرد و زمانیکه او را کشتند قاب تلویزیون صورت او را نشان می داد که اشک می ریزد و روی صورت او متمرکز شده بود. فردای آن روز امام مرا خواستند و گفتند امیرکبیر چنین همسری نداشت و به آن صحنه ها ایراد گرفتند. ایشان با چنین دقتی به سریال ها و برنامه هایی که از تلویزیون پخش می شد نگاه می کردند.
*اتفاقات جدید در صداوسیما چقدر با اعتراض مواجه می شد؟
- همیشه این اعتراض ها وجود داشت مثلا ما زمانی به مناسبت فتح خرمشهر خواننده ای را به استودیو ضبط دعوت کردیم و سرودی با رقص نور اجرا شد که همین رقص نور مخالفت های زیادی را در پی داشت. از یک طرف احمد آقا فرزند امام به من تلفن زد و گفت امام آن اجرا را دیده بودند و حتی احمدآقا را صدا کردند و گفته بودند «احمد ببین اینها از این کارها هم بلد هستند» اما از طرف دیگر همین اتفاق بازخورد متفاوتی داشت و عده ای که یا خانواده شهید و عزادار بودند خوششان نیامده بود و درکل فضای جامعه به گونه ای بود که ما هر ابتکاری نمی توانستیم داشته باشیم.
*چرا صداوسیما همیشه انقدر تحت الشعاع واکنش ها و اعتراضات بیرونی قرار گرفته است؟ این سال ها هم صداوسیما حتی برای پخش یک برنامه کمدی و اعتراض یک صنف شغلی مجبور به حذف و سانسور حتی در یک سریال کمدی شده است.
- البته من در زمان خودم جلوی اعتراضات بیهوده ایستادم. امام هم بسیار حمایت می کردند. ما هم تلاش کردیم صداوسیما ضابطه مند شود که البته بعد از آن بسیاری از این قوانین عدول کردند.
*اتفاقا سوال من این است شما که ۱۳ سال بر صداوسیما ریاست کردید چرا کاری نکردید ضوابط و آیین نامه مدونی برای کار برنامه سازی در صداوسیما نوشته شود تا به جای اینکه کلی «نباید» و قوانین سلبی در این سازمان وجود داشته باشد برنامه ساز و کارگردان «بایدها» را هم بداند و بلاتکلیف نباشد.
- بایدها هم بود ولی به قول شما نبایدها بیشتر بود چون تعریف درستی از اینکه چه چیزی قابل قبول است، وجود ندارد. ما هم مثلا می گفتیم در ساخت یک برنامه یا سریال فلان موارد وجود نداشته باشد در اینصورت خوب است. با این حال به دلیل شرایط بعد از انقلاب نبایدها بیشتر بود چون مخالفت ها و اعتراض ها نسبت به اتفاقات زیاد بود. خاطرم هست شخصی نواری را پیش امام برده بود و از قطعات ۱۰ ثانیه ای اورتور که ابتدای موسیقی هایی بودند که در صداوسیما استفاده می شد، آن را پر کرده بود. این نوار با اینگونه کنار گذاشتن موسیقی ها آن را مبتذل کرده بود و بعد ما خدمت امام توضیح دادیم که موسیقی اصلا به این شکل در صداوسیما استفاده نمی شود.
*می توانید یک نمونه از آیین نامه های تلویزیونی آن زمان را به خاطر آورده و توضیح دهید؟
- ما در آیین نامه های خبری جزییاتی را مشخص کرده بودیم مثلا به یکی از موارد اشاره می کنم که هنوز هم وجود دارد. آن زمان منافقان بودند و کشور دچار بی امنی بود و جنگ و مشکلات دیگر هم وجود داشت. ما تصمیم گرفتیم چنین مسایلی را در کشورهای دیگر هم وقتی اتفاق می افتد پیدا کنیم و خبرش را اعلام کنیم. این جزو آیین نامه بود که ناامنی های کشورهای دیگر را هم بیان کنیم و زمانیکه مردم می دیدند که چقدر در نقطه های مختلف جهان اتفاقات مختلف رخ داده است و در ایران هم رخ می دهد چندان روحیه شان تضعیف نمی شد.
* چرا در دوره شما مباحثه و مناظره احزاب و گروه های سیاسی قطع شد؟
- دوره ما دوره جنگ بود و اولویت هم با مسایل مربوط به جنگ بود چون الزامات خاص خود را دارد. ما نمی خواستیم چیزی پخش کنیم که علیه جنگ باشد و این افراد ممکن بود بخواهند جنگ را زیر سوال ببرند.
*بیشترین درخواست مردم در دوران جنگ از صداوسیما چه بود؟
- خانواده های شهدا انتظار داشتند که ما درباره شهدایشان در تلویزیون برنامه بسازیم. توقعشان این بود که به تعداد فرزندان شهیدشان برنامه داشته باشیم. از طرف دیگر ما باید روحیه حماسی را ترویج می کردیم.
*در بخش نمایشی و سریال، آثار خوبی در آن زمان ساخته شد. رویکرد شما در این حوزه چه بود؟
- در زمانیکه من مسئول صداوسیما بودم ۱۳۷۰ قسمت سریال ساختیم و بهترین سریال هایی که ساخته شده در قبل و بعد از انقلاب مربوط به دوره من می شود.
*واقعا اینطور فکر می کنید؟
- بله هیچ وقت در تلویزیون این همه سریال خوب و فاخر ساخته نشده است.
*فکر نمی کنید بعدها هم سریال هایی بوده اند که مردم جذب آنها شده اند؟
- خیر معتقد هستم که این سریال ها مثل سریال های آن دوران نیست و حتی از نظر محتوا فاخر نیستند. به طور مثال سریال امام علی(ع) ساخته داوود میرباقری یک سریال فاخر بود که نظیر آن دیگر ساخته نشده است، سریال های «کوچک جنگلی» ساخته بهروز افخمی و یا «سربداران» ساخته محمدعلی نجفی نیز از آثار فاخر و شاخص بودند.
*شما در ساخت این سریال ها نقش هم داشتید؟ به طور مثال ایده یا سفارش موضوع می دادید؟
- خیر سناریوی این سریال ها به شورای طرح و برنامه می آمد، خوانده می شد و بعد تصمیم به ساخت آنها گرفته می شد.
تلویزیون باید رسالت فرهنگی خود را حفظ کند اما می خواهند برنامه شاد بسازند و کار جلف می شود و مجری با یک کت قرمز و شلوار جین روی صحنه می آید*نظرتان درباره سریال های کنونی تلویزیون چیست؟
- بعضی از سریال های کنونی بسیار سبک و جلف هستند و جایگاه تلویزیون را در نظر نمی گیرند. یکی از مشکلات تلویزیون این است که تولیدات به اندازه شبکه ها نیست و یک برنامه چندین بازپخش دارد. برنامه های فاخر نزول کرده است و محتوای برنامه ها چندان مناسب نیست. گاف های تلویزیون هم زیاد است. از طرفی حساسیت جامعه خیلی کم شده است و دیگر به همه ساختارها و محتواهایی که از موسیقی گرفته تا خبرخواندن یک خانم و... ایراد می گرفتند، اعتراضی نمی کنند.
تلویزیون باید رسالت فرهنگی خود را حفظ کند اما می خواهند برنامه شاد بسازند و کار جلف می شود و مجری با یک کت قرمز و شلوار جین روی صحنه می آید.
*یعنی رنگ قرمز جلف است؟
- خوب به طور مثال رنگ سرخ برای یک کت مردانه چه معنایی دارد، دلیلی ندارد یک مرد کت قرمز بپوشد. اگر برنامه های تحویل سال را هم در نظر بگیرید مجری ها کت های رنگی می پوشند و با مدل موهای عجیب می آیند. وقتی می گوییم تهاجم فرهنگی یکی از همین راه هاست و محتوا نزول کرده است. صداوسیما اکنون خیلی فرهنگی عمل نمی کند، مجری ها تیپ هایی می زنند و رفتارهایی دارند که فرهنگی نیست و جوانان هم در جامعه به راحتی تاثیر می گیرند.
*این پوشش خیلی با آنچه که در جامعه جریان دارد متفاوت نیست. به نظر شما واقعا می تواند تاثیرگذار باشد؟
- بله به نظر من وضع فعلی جامعه از نظر فرهنگی محصول تلویزیون است.
* فکر می کنم صداوسیما گاهی قوانین و رویکردهایی دارد که ممکن است رفتار دوگانه را در بین کارمندانش جا بیندازد.
- بله این قبیل رفتارها در زمان ما هم بود و ما با آن مخالفت داشتیم. خاطرم است در سال ۶۴ مدیر خبر به گوینده های خبر بیان کرد که برای ماه رمضان ریش های خود را نتراشند و بعد از پایان این ماه هم ریش های خود را بگذارند. مدیر رادیو نیز ابلاغ کرده بود که در روزهای ماه مبارک رمضان فقط کلام پخش کنند و موسیقی نباشد. دو روز بعد امام من را صدا کردند و گفتند که آفت ریا و تظاهر به مراتب بیشتر از ریش تراشی است. درباره موسیقی در ماه رمضان هم بیان کردند اگر موسیقی حرام باشد در روز و شب این ماه حرام است و نباید پخش شود.
*نکته ای بود که در صداوسیما پایه گذارش شما بوده باشید و اکنون فکر کنید حرکت اشتباهی را مرتکب شده اید؟
- من فکر می کنم صداوسیمایی را که پایه گذاری کرده ام بهترین صداوسیما بوده است.
من خیلی به کارمندانم می رسیدم، من زیباکنار را در زمان جنگ ساختم، ارگان های مختلفی می خواستند آنجا را بگیرند و من مقاومت کردم*این گفته خیلی مدح خودتان نیست؟
- خیر، واقعیت است. ببینید من به طور مثال خیلی به کارمندانم می رسیدم، من زیباکنار را در زمان جنگ ساختم، ارگان های مختلفی می خواستند آنجا را بگیرند و من مقاومت کردم.
*شما ریاست سازمانی را بر عهده داشتید که غیر از ساختارهای سیاسی و اجتماعی و فنی و... با هنر هم آمیخته است. درآن سال ها خودتان چقدر سراغ تماشای تئاتر یا فیلم می رفتید؟
- نمی رفتم.
*علاقه نداشتید یا فرصت نمی کردید؟
- فرصت و علاقه؛ هر دو را نداشتم. من بیشتر مطالعه می کردم.
*هیچ گاه مطالعه هنری داشتید؟
- خیر.
*هیچ وقت پیش آمده که کنسرت رفته باشید؟
- تا به حال نرفته ام.
*در منزل چطور کاست موسیقی داشتید؟
- خیر. گوش نمی کردم.
*ویدیو داشتید بخواهید فیلم ببینید؟
- بله ویدیو داشتیم ولی فیلم نمی دیدم. در دفترم سه دستگاه ویدیو داشتم که بیشتر برای بازبینی بود و به طور مثال کسی حرفی می زد برنامه را پخش و بازبینی می کردیم.
*سریالی بود که همه قسمت های آن را دیده باشید؟
- بیشترین قسمت های «سلطان و شبان» را دیدم.
*ممنون از اینکه در این گفتگو ما را همراهی کردید فکر می کنید اگر اکنون رییس صداوسیما بودید سختی کارتان چه بود؟
- صداوسیما اکنون سختی ندارد، سختی ها را ما سپری کردیم.
نظر شما